و باز هم آرزو 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

شکارچی کهنه‌کار کُرد تفنگ شکارش را شکست.

اما نگاهی به این تصویر نیز بیندازیم:

و خوشا آنگاه که
شکارچیان انسان نیز تفنگ شکارشان را در هم شکنند..


برچسب‌ها: فتودردجنگهزینه های نظامیشکارچیان انسان
[ پنج شنبه 1 اسفند 1392 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

شاید اگر این گزین گویه را یکی از قهرمانان تاریخی، یا یکی از مبارزان راه آزادی در جهان بر زبان آورده بود آنگاه معنا و مفهومی دیگر گونه داشت. شاید ناخودآگاه ذهن بدین سو می رفت که: صد البته که چنین است! در بستر مردن و در کمال آرامش، مردنی سرفرازانه نیست بلکه مردن در راه آرمان های والای انسانی بر سر دار یا در برابر جوخه ی اعدام، بسی شکوهمندتر می نماید و شایان ستایش! چه بسا در تفسیر این گفته ی قصار، بتوان کتاب ها نوشت و کاغذها سیاه کرد و سخنرانی ها داشت.. ولی.. ولی لختی درنگ کنیم.. طنز تلخی در جریان است. آنچنان تلخ که گویی باور کردنی نیست و بنابراین کسی هم درباره ی آن سخنی نمی گوید. روده درازی نمی کنم. مدتی است سخن بر سر این است که آیا بشار اسد در جریان جنگ های داخلی سوریه از سلاح شیمیایی بر ضد مخالفان استفاده کرده است یا خیر؟ برخی به شدت نگران شده اند! برخی تردید دارند! برخی مطمئن اند. برخی هشدار می دهند! و برخی نیز امیدوارند که چنین نباشد! در بدترین احتمال این سر و صداها چیزی جز از رو خوانی دیالوگ نمایشنامه های سیاست نیست و در بهترین احتمال که البته بسی خنده دار و فکاهی است، این حساسیت ها ناشی از اعتقاد، پایبندی و تأکید بر اجرای قوانین جنگ و کنوانسیون های بین المللی در خصوص منع به کارگیری سلاح های کشتار جمعی است! توگویی تا کنون در دوران معاصر در هیچ کجای جهان سلاح های کشتار جمعی بر علیه هیچ مردمی به کار گرفته نشده است و نمی شود. در میانه ی این بلبشوی شرم آور و این آشفته بازار «اظهار نگرانی» و «محکوم کردن» و «تردید داشتن» و «هشدار دادن» و ده ها بازی کلامی دیگر، آنچه گویی هرگز به چشم نمی آید؛ اصل داستان است: کشته شدن بیش از صد هزار نفر در طول دو سال و کشته شدن همچنان هر روزه ی صدها تن دیگر. و یا شاید بهتر باشد بگوییم زجرکش شدن لحظه به لحظه ی یک ملت! گویی کسی نیست بپرسد تفاوت در مردن چیست؟ آیا اگر زنان و مردان و کودکان با بمب و موشک کشته شوند؛ شما خیالتان راحت تر است؟ اگر مدرسه ها ویران شوند؛ بیمارستان های آکنده از بیمار و مجروح مورد هجوم راکتی و موشک و بمب قرار گیرند و دیگر به کنوانسیون های بین المللی و قوانین «جنــــــــــــــگ» خدشه ای وارد نیاید؛ نگرانی ندارید؟ هشدار نمی دهید؟ محکوم نمی کنید؟ تردید نمی کنید؟ اگر صد هزار نفر نه در نتیجه ی استفاده از سلاح های کشتار جمعی، بلکه در نتیجه ی آتش توپخانه قتل عام شده باشند؛ ملالی نیست؟ مگر مرگ در نتیجه ی استفاده از سلاح های شیمیایی، چه تفاوتی با دیگر مردن های جنگی دارد؟ آیا.. آیا نگرانی شما بیشتر بدین خاطر نیست که شاید با به کارگیری سلاح های شیمیایی، بازار پر رونق تر دیگر سلاح های ساخت شما، کساد شود؟! چنین نیست؟ اگر چنین نیست پس این معما را حل کنید که: چرا کشته شدن بیش از یکصد هزار نفر از مردمان یک سرزمین را در ظرف دو سال دیدید و چنین نگران نشدید؟ چرا چرا نزد شما مردن مهم نیست چگونه مردن بسیار مهم تر است..؟!


برچسب‌ها: سوریهنقدسلاحهای کشتار جمعی سلاحهای شیمیاییکشته شدن صد هزار نفر
[ جمعه 13 ارديبهشت 1392 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

چه آسان شعر می سراییم و از انسانیت و حقوق بشر  و صدها واژه ی از تداعی افتاده ی رنگین دیگر دم می زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشیمان و روزمرّه گیمان شعرها کشتار می شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب ها دست و پا می زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می گیرد. چه ساده فراموش می کنیم مرگ «شعر» در جامه ی انسانی را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی خبر و از نزدیکترین ها چه دورترین..

 


 

 

منبع تعدادی از عکس ها: سایت بولتن نیوز

 

 


برچسب‌ها: نسل کشیفتودرد
[ دو شنبه 15 اسفند 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

   نامه ی سرگشاده ی مردم هزاره از سراسر جهان به نهادهای دفاع از حقوق بشر، شخصیت های شناخته شده و مقامات بین المللی

 

***

دوستان! همراهان! مسلمانان! دینداران! بی دینان! هم نوعان! هم گوهران!

در گوشه ای از این کره ی خاکی یا در محلّه ای پرت از این دهکده ی جهانی، کسانی هستند که جرمشان بودنشان است. در جهانی با هفت میلیارد هم نوع ولی غرقه در اقیانوس بی کسی و بی فریادرسی می نالند و دیده بر در نومیدی تا شاید، آن هم پیکر، آن هم گوهر و آن خداوندگار شعر و شعور از در درآید و دستی به یاری گشاید.

از مردمان هزاره می گویم. کودک پروانه هایی که همچون جانیان کشتار می شوند. مادرانی که بر سر جنازه ی طفلانشان به ناگاه گرفتار بلای خنجر و تفنگ ددان با نام و بی نام می گردند. پیران و جوانانی که به بری نرسیده و باری ندیده، به خاک و خون در می غلتند. کنون با زبان حال نامه ای نوشته اند و نگاه به سوی دل های بیدار گردانده اند تا شاید با یاری و بذل التفات هم گوهرانشان، مرهمی بر آلام چندین و چند ساله اشان که دم به دم سر باز می کنند؛ گذارند..

بنی آدم اعضای یک پیکرند        که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به در آورد روزگار       دگر عضوها را نماند قرار

هم گوهران! متمنّی است به این آدرس مراجعت فرموده و نامه ی دادخواهانه ی ایشان را مطالعه و ضمن گواهی، برای مراجع عالی حقوق بشری ارسال فرمایید. شاید این آن فرصتی باشد که بار دیگر امیدوار شویم که هنوز از یاد نبرده ایم از یک گوهری خویش را..

http://www.hazarapeople.com

 


برچسب‌ها: فتودردحقوق بشرنسل کشیدردنوشته هاهم گوهران کمک
[ یک شنبه 14 اسفند 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

چهار شنبه 21 سپتامبر 2011, بوسيله ى کابل پرس | افغانستان پرس

کابل پرس: تقریبا هر چند روز یکبار خبر از کشتار دسته جمعی مردم هزاره در پاکستان در رسانه ها نشر می شود. گروه های تروریستی مشخصا مردم هزاره را هدف قرار داده اند. روز گذشته بیش از 26 تن از مردم هزاره در جنوب غرب پاکستان و در اطراف شهر کویته یکجا کشته شدند. تروریست ها، قربانیان را از یک اتوبوس پایین کشیده و مستقیم به سر و صورت آنان شلیک کرده اند. هدف قرار دادن و کشتار یک گروه بر اساس وابستگی آنان به گروه قومی یا مذهبی خاص، ژنوساید یا کشتار دسته جمعی محسوب می شود. مردم هزاره در پاکستان با کشتار جمعی تمام عیار مواجه شده اند. آنان که بازماندگان قربانیان دوره ی جنایتکار معروف افغان عبدالرحمان می باشند و مجبور به ترک زادگاه خود شده بودند، همانند پدران و مادران خود، هنوز قربانی تروریست ها، گروه های افراطی و سایر دژخیمان دوره ی خود می باشند. درست روز عید فطر امسال مسلمانان نیز مردم هزاره هدف قرار گرفتند و 11 تن از آنان کشته شدند. سی و یکم ماه جولای امسال نیز، روز خونین دیگری برای مردم هزاره در کویته بود که بیش از 10 تن جانشان را از دست دادند. روز دهم همان ماه سه تن دیگر، روز 23 جون 4 تن، روز 16 جون یک ورزشکار معروف هزاره را از پای درآوردند، روز 18 ماه می 7 تن و تنها چند روز پس از انتشار خبر کشته شدن اسامه بن لادن، ده ها تن کشته و زخمی شدند.

آمار کشته و زخمی شدگان مردم هزاره در پاکستان، در چند سال اخیر به هزاران تن می رسد. سازمان های حقوق بشر برای مقابله با این کشتارهای دسته جمعی چندان فعال نیستند و جامعه جهانی نیز در این مورد سکوت اختیار کرده است.

http://kabulpress.org

 

 


برچسب‌ها: نسل کشی
[ یک شنبه 14 اسفند 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

تا اوایل قرن بیستم اقوام اصلی ساکن در رواندا یعنی توتسی‌ها (Tutsi)، هوتوها (Hutu) و تواها (Twa) در کنار یکدیگر زندگی می‌کردند. به غیر از تواها که اقلیت محض بودند، توتسی‌ها با حدود ۱۴٪ جمعیت در اقلیت نسبی بودند اما این مانع از ادامه روابط اجتماعی‌ای که در طول قرن‌ها بین آن‌ها و هوتوها ایجاد شده بود نمی‌شد. ازدواج بین قومی بین توتسی‌ها و هوتوها رواج داشت و آن‌ها زبان و مذهب مشترکی داشتند. علم امروز نشان می‌دهد که تمایز بین هوتوها و توتسی‌ها بیشتر اجتماعی است تا نژادی. در واقعا مطالعات ژنتیکی نشان می‌دهد که توتسی‌ها و هوتوها از لحاظ ژنتیکی متمایز نیستند.

تا این‌که در اواخر دهه ۱۹۱۰ میلادی استعمارگران آلمانی‌ و بلژیکی‌ آمدند و از توتسی‌ها حمایت کردند و مناسبت‌های سنتی بین هوتوها و توتسی‌ها را به یک سیستم طبقاتی (class system) تبدیل کردند. یکی از دلایل این حمایت این بود که در آن زمان فکر می‌کردند که توتسی‌ها بومیان منطقه نیستند و مدت‌ها پیش از مصر یا مناطق ارو‍پایی به این منطقه در آفریقا کوچ کرده‌اند و در نتیجه آن‌ها بهترین گزینه برای همکاری با استعمارگران ارو‍پایی برای سرکوب و کنترل اکثریت بومی هستند. اروپاییان توتسی‌ها را از مزایای آموزش به شیوه غربی بهره‌مند کردند و آن‌ها را در اداره سیاسی حاکمیت استعماری مشارکت دادند و به کمک آن‌ها حاکمیت سیاسی خود را در منطقه تثبیت کردند. اما این ایده که «توتسی‌ها متعلق به این منطقه نیستند و بیگانگانی هستند که از جای دیگر به این منطقه آمده‌اند» در جامعه جا افتاد و کم کم به یک باور همگانی تبدیل شد.

در اواسط دهه ۱۹۲۰ میلادی بلژیکی‌ها این سیاست «تفکیک قومی» را به صورت سیستماتیک‌تری ‍پیاده کردند و تصمیم گرفتند یک سیستم ساده شناسایی و تفکیک نژادی-قومی بین توتسی‌ها و هوتوها و تواها ایجاد کنند. هر فرد می‌بایست به یکی از این اقوام تعلق می‌داشت. به این ترتیب که برای تک تک افراد منطقه کارت شناسایی صادر کردند که روی آن قومیت افراد ذکر شده بود و در اثر این سیاست افرادی که قرن‌ها در کنار هم زندگی کرده بودند و مناسبت‌های نژادی در ساختارهای اجتماعی آن‌ها جایگاهی نداشت با مرزبندی‌های نژادی آشنا شدند. از آن روز به بعد افراد با برچسب‌های رسمی و قانونی «هوتو» و «توتسی‌» و «توا» که روی کارت‌های شناسایی‌شان نوشته شده بود از یکدیگر متمایز شدند. بلژیکی‌ها این دسته‌بندی را به صورت به اصطلاح «علمی» انجام دادند. آن‌ها با توجه به معیارهای علمی نژادپرستانهٔ آن‌ زمان، شاخص‌های زیستی مثل ابعاد جمجمهَ، اندازه بینی افراد یا رنگ پوست (روشن‌ترها توتسی می‌شدند) و سایر مشخصات فیزیکی آن‌ها و همین‌طور شاخص‌های اقتصادی (میزان دارایی افراد) و اجتماعی معینی را در نظر می‌گرفتند تا مشخص کنند هر فرد به کدام قوم تعلق دارد. این سیستم تفکیک نژادی به صورت جامع در کشور پیاده شد و تبدیل به «قانون» گردید.

در این دوران معادلات سنتی و ساختارهای تاریخی جامعه و نوع نگاه هوتوها و توتسی‌ها به یکدیگر عوض شد. توتسی‌ها خود را قوم بهتر و بالاتر می‌دیدند (که ریشه‌های اروپایی داشت) و هوتوها به آن‌ها به دیده بیگانگانی که با قدرت اروپاییان به سرزمین‌شان هجوم آورده بودند می‌نگریستند.

در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم، بلژیکی‌ها حمایت خود را به سمت هوتوها معطوف کردند (شاید به خاطر احساس گناه و عذاب وجدان تاریخی) اما تنش‌های خطرناک بین هوتوها و توتسی‌ها در حال شدت گرفتن بود. به تدریج که شورش هوتوها در کشور اوج گرفت و  بلژیکی‌ها از منطقه بیرون رفتند، جامعه از هم تفکیک شده که نفرت قومیتی در آن ریشه دوانیده بود، نمی‌توانست خلاء قدرت ناشی از رفتن بلژیکی‌ها را به صورت مسالمت‌آمیزی پر کند. سیاست‌های چندین ساله استعماری-نژادپرستانه بلژیکی‌ها بذر خطرناک نسل‌کشی و فاجعه انسانی را در جامعه کاشته بود. نتیجه این شد که هوتوها به «توتسی‌های» بیگانه و متجاوز به مانند دشمنانی تاریخی حمله‌ور شدند و فاجعه انسانی در رواندا رخ داد و کارت‌های شناسایی «علمی» بلژیکی به سند مرگ یا زندگی بسیاری از رواندایی‌ها تبدیل شد.

http://bamdadi.com

 


برچسب‌ها: نسل کشی
[ یک شنبه 14 اسفند 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

جام جم آنلاين: 14 سال پيش در روز 7 آوريل سال 1994 ميلادي نسل کشي توتسي ها در رواندا ، يكي از وحشتناكترين وقايع قرن بيستم آغاز شد. در روز قبل از آغاز قتل عام هواپيماي حامل ژوونال هابياريمانا رييس جمهور رواندا از قوم هوتو در شرايط مرموزي بر فراز كيگالي سرنگون مي شود. در همان شب راديوهاي افراطي قوم هوتو كه اكثريت مردم رواندا را تشكيل مي دهند، فرياد انتقام از توتسي ها را سر داده و از فرداي آن روز قتل عام سازماندهي شده قوم توتسي با وحشيگري و سبعيت آغاز مي شود.
ظرف 3 ماه 800 هزار نفر كه اغلب آنها توتسي بودند به فجيع ترين وضعي قتل عام مي شوند.
قتل عام 800 هزار زن و كودك و مرد در ميان بي تفاوتي جامعه بين المللي صورت مي گيرد در واقع ، رقابت فرانسه و آمريكا عامل اصلي اين جنايت گسترده بشري در اين كشور كوچك آفريقايي بود.
نزديك به يك دهم جمعيت رواندا فقط در جريان 3 ماه كشته مي شوند.هوتوهاي افراطي كودكان نوزاد را با زدن ضربه چماق به سرشان مي كشتند و زنان و مردان را با داس قطعه قطعه مي كردند.
آنها توتسي ها را در داخل منازلشان زنده زنده به آتش مي كشيدند.حتي هوتوهاي ميانه رو نيز از آتش غضب دژخيمان در امان نماندند.
سازمان ملل متحد قبل و در جريان قتل عام يك نيروي حافظ صلح را در رواندا مستقر كرده بودند اما آنها قادر به جلوگيري از قتل عام نبودند.
با اينكه رومئو دالر، ژنرال كانادايي ، فرمانده نيروهاي كلاه آبي درخواست نيروي بيشتري براي جلوگيري از كشتار كرد ، اما سازمان ملل متحد تعداد نيروها را كاهش داد.
تا اينكه سرانجام در روز 4 ژوييه سال 1994 ميلادي شهر كيگالي توسط حبهه ميهني رواندا كه از توتسي ها تشكيل شده بود ، تصرف مي شود و قتل عام خاتمه مي پذيرد.
به اين ترتيب ، در روز 7 آوريل سال 1994 ميلادي قتل عام توتسي هاي رواندا توسط هوتوها آغاز مي شود.
يك قتل عام سازماندهي شده كه توسط هوتوهاي افراطي با توسل به وحشيانه ترين روش ها صورت گرفت.
كشتار وحشتناكي كه عامل اصلي آن رقابت فرانسه و آمريكا در اين كشور كوچك مركز آفريقا بود.
علاوه بر 800 هزار كشته اين قتل عام بيش از 5/1 ميليون نفر آواره مي شوند.
امروز افرادي هستند كه همه اعضاي خانواده خود را در اين قتل عام از دست داده اند و در اين جهان پهناور تنها مانده اند.
نسل کشي رواندا يكي از سياهترين صفحات تاريخ جهان در قرن بيستم و شايد در تمام تاريخ بشريت محسوب مي شود
.


برچسب‌ها: نسل کشی
[ یک شنبه 14 اسفند 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: نسل کشیفتودرد
[ یک شنبه 14 اسفند 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
[ جمعه 21 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
[ جمعه 21 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب